تجربیات جهانی در مدیریت پسماندهای خانگی با تولید کمپوست در مبدا
تولید پسماندهای آلی به یکی از چالشهای بزرگ جهانی تبدیل شده است که مدیریت آن دشواریهای زیادی به همراه دارد. سوزاندن این پسماندها موجب آلودگی شدید هوا میشود و دفن کردن آنها نیز به آلودگی خاک و آبهای زیرزمینی منجر میگردد. همچنین رها کردن پسماندهای آلی در طبیعت، علاوه بر ایجاد بوی نامطبوع و تولید شیرابه، موجب جذب جانوران موذی نیز میشود. استفاده از سطلهای کمپوست خانگی میتواند به کاهش هزینهها و بهبود مدیریت پسماند کمک کند و بهرهگیری از تجربیات سایر کشورها در این زمینه میتواند راهگشا باشد.
فهرست مطالب
افزایش جمعیت و نیاز روزافزون به غذا باعث شده تا حجم زیادی از پسماندهای آلی و فسادپذیر در سراسر جهان تولید شود. مدیریت و پردازش این مقدار زیاد پسماند، نگرانیهای زیادی را برای مردم، سیاستگذاران و پژوهشگران بههمراه داشته است؛ چرا که حفظ پایداری محیط زیست بسیار مهم است. بسیاری از کشورها به کمپوستسازی به عنوان روشی برای کاهش حجم پسماندهای آلی، بازیافت مواد مغذی و بازگشت آنها به چرخه تولید توجه ویژهای دارند.
سرانه تولید پسماند در ایران به طور میانگین ۷۵۰ گرم به ازای هر نفر در روز است. اگر این مقدار را برای شهر تهران با جمعیت ۹ میلیون نفری در نظر بگیریم، میتوان با یک محاسبه ساده دریافت که روزانه حدود ۶۷۵۰ تن زباله در این شهر تولید میشود. هر کامیون ویژه حمل زباله میتواند ۲۲ تن پسماند را جابهجا کند، به این ترتیب، روزانه بیشتر از 300 کامیون برای انتقال زبالههای تهران به محل دفن یا سوزاندن زبالهها از شهر خارج میشوند.
کمپوست در مبدأ به فرآیندی گفته میشود که در آن پسماندهای آلی خانگی مانند پوست میوه، سبزیجات و ضایعات غذایی، به جای دفع در زباله، مستقیماً در محل تولید (مانند خانه یا محل کار) به کمپوست تبدیل میشوند. این روش با تجزیه طبیعی مواد آلی به خاک غنی و مغذی، علاوه بر کاهش حجم پسماندها، به بهبود کیفیت خاک و حفظ منابع محیطزیستی نیز کمک میکند.
مطالعات نشان میدهد که به دلایلی همچون فرسودگی تجهیزات، بازدهی پایین سیستمهای جداسازی، ورود ناخالصیهایی مانند خردهشیشه به تودههای کمپوست، هوادهی نامناسب، تثبیت ناکامل فرآیند و نیز ضعف در کنترل کیفیت، کیفیت کمپوست در مقصد، پایین و نامطلوب است.
در چنین شرایطی، استفاده از روشهای جدید برای مدیریت پسماند در مبدأ و کاهش حجم پسماندهای ورودی به مخازن شهری، میتواند علاوه بر کاهش هزینههای حمل و نقل، بسیاری از مشکلات زیستمحیطی را نیز کاهش دهد. بر اساس طرح جامع مدیریت پسماند تهران، جمعآوری و حمل پسماندها ۷۰ تا ۸۰ درصد و در برخی موارد تا ۹۰ درصد از هزینههای مدیریت پسماند را تشکیل میدهد. بنابراین، استفاده از سطلهای کمپوست خانگی (کمپوست در مبدا) علاوه بر کاهش هزینههای مدیریت پسماند، میتواند حجم پسماند آلی فسادپذیر را به صورت پایداری کاهش دهد و هزینههای شهرداریها را برای بهبود ناوگان جمعآوری و حمل پسماند را به حداقل برساند.
سطلهای کمپوست خانگی با هدف کاهش زمان لازم برای تولید کمپوست باکیفیت طراحی شده و هم برای پسماندهای شهری در مقیاس بزرگ و هم برای پسماندهای خانگی و رستورانی در مقیاس کوچک مناسب است. این فناوری بهویژه برای تبدیل پسماندهای آشپزخانه و سبزیجات بسیار مفید است. به همین دلیل، بسیاری از کشورهای پیشرو در زمینه تولید کمپوست، کمپوستسازی در مبدأ و به صورت غیرمتمرکز را در برنامههای خود گنجاندهاند. این پژوهش با هدف ارائه تجارب کشورهای مختلف در استفاده از سطل کمپوست در مدیریت بهینه پسماندهای فسادپذیر در مبدأ انجام شده است. در ادامه، به تجربه برخی کشورها در زمینه همکاری دولت و شهروندان در مدیریت پسماند، از طریق کمپوست در مبدأ بیشتر آشنا میشویم.
تجربه کشور اسپانیا در تولید کمپوست با طرح رویتالیزا
در اتحادیه اروپا، روشهای مدیریت پسماند شهری کشورهای مختلف، به شدت متفاوت است. برای نمونه، در آلمان تنها ۲ درصد از پسماندهای شهری به محلهای دفن زباله (لندفیل) فرستاده میشود، در حالی که حدود ۶۶ درصد از این پسماندها بازیافت یا به کمپوست تبدیل میشوند. اما در کشورهایی مثل یونان، قبرس و مالت، بیش از ۸۰ درصد پسماندهای شهری، همچنان به محلهای دفن زباله منتقل میشود. شهر پونتهودرا در اسپانیا با اجرای برنامه کمپوست «رویتالیزا» در مدیریت پسماند در مبدأ، به موفقیتهای چشمگیری دست یافت.
رویتالیزا روشی نوین برای مدیریت پسماند شهری بود که هدف اصلی آن جداسازی و پردازش پسماندهای آلی و قابل تجزیه در نزدیکترین نقطه به محل تولید پسماند بود. این برنامه سه شیوه اصلی برای تولید کمپوست را در بر میگرفت: کمپوستسازی خانگی، کمپوستسازی در مکانهای عمومی و کارخانههای کوچکمقیاس تولید کمپوست.
جهت آشنایی کامل با طرح رویتالیزا در تولید کمپوست، به این مقاله سر بزنید.
تجربه موفق کمپوست خانگی در کاخیکای کلمبیا
کاخیکا، منطقهای در کلمبیا، با استفاده از مخازن کمپوست خانگی به مدیریت موفق پسماندها دست یافت. از سال ۲۰۰۵، این منطقه با یک طرح آزمایشی و همکاری شهروندان برای تفکیک و کمپوستسازی پسماندهای آلی شروع به کار کرد و بعدها با برنامه "مخازن سبز" و توزیع بیش از ۱۴ هزار مخزن، به طور گستردهتر به خانوارها، صنایع و مراکز آموزشی گسترش یافت.
شهروندان پسماندهای آلی را با مادهای به نام بوکاشی ترکیب میکردند. که به تجزیه و جلوگیری از بوی نامطبوع کمک میکرد. کمپوست تولیدی به شرکت SAS IBICOL برای کشاورزی ارگانیک تحویل داده میشود. این طرح با حمایت شهرداری و بودجه سالانه حدود ۳۶۴ هزار دلار به کاهش هزینههای شهرداری کمک کرد، اما با چالشهایی مانند تغییرات سیاسی، افزایش جمعیت، و وابستگی به فروش کمپوست روبهرو بود.
طرح کاخیکا در استفاده از مخازن کمپوست خانگی با چندین عامل کلیدی به موفقیت رسید: برنامهریزی قوی و همکاری چندجانبه، اجرای طرح آزمایشی، آموزش و آگاهیرسانی گسترده، تکنولوژی مناسب و محلی، مدیریت جامع و سیستمی و…
چگونگی نحوه اجرای طرح موفق کلمبیا را میتوانید از اینجا بخوانید.
تجربه موفق در اوتارپارا هند با تولید کمپوست
شهر اوتارپارا در بنگال غربی هند با اجرای تفکیک پسماند در مبدأ و تأسیس مرکزی برای تولید کمپوست از پسماندهای آلی، به دستاوردهای موفقی در مدیریت پسماندهای شهری دست یافت. این مرکز روزانه حدود ۱۲ تا ۱۴ تن پسماند آلی دریافت و ۳ تا ۴ تن کمپوست تولید میکند. شرکت اجتماعی Organics Mana نیز، بهبود حاصلخیزی خاک را از طریق کمپوستسازی آلی هدف قرار داده و به آگاهیبخشی کشاورزان در این زمینه کمک میکرد. در سطح کلان، با افزایش آگاهی و مشارکت مردم هند در تفکیک پسماند، شهرهای دیگری نیز به سمت رویکرد "پسماند صفر" حرکت کردهاند.
متن کامل مقاله اوتاراپا را از اینجا مطالعه کنید.
سریلانکا؛ تبدیل پسماندهای شهری به کمپوست
در سریلانکا، کشاورزان بهطور سنتی از نهادههای ارگانیک و تکنیکهای بیودینامیکی برای مدیریت حاصلخیزی خاک استفاده میکردند، اما استعمار به تدریج سیستم کشاورزی را به سمت مزارع تجاری تغییر داد. از دهه ۱۹۸۰، توجه به استفاده از کمپوست و مدیریت پایدار خاک، افزایش یافت و در اواخر دهه ۱۹۹۰، برنامههایی برای ترویج تولید کمپوست آغاز شد.
طرح «پیلیسارو» در سال ۲۰۰۸ با هدف بازیافت پسماندهای آلی در مقیاس خانگی و شهری اجرا شد. این برنامه شامل تفکیک پسماندها به دستههای مختلف و توزیع سطلهای کمپوست به شهروندان بود. در ادامه، سازمانهای غیردولتی نیز در توزیع سطلها همکاری کردند و نزدیک به ۷۰ هزار سطل تا سال ۲۰۱۱ توزیع شد. با وجود تلاشها، چالشهایی مانند عدم تفکیک صحیح پسماند و نبود انگیزه اقتصادی برای تولیدکنندگان منجر به محدودیت در تولید کمپوست در مقیاس بزرگ شد. از سال ۲۰۱۵، دولت سیاستهایی برای حمایت از مصرف کودهای آلی و حذف تدریجی کودهای شیمیایی اجرا کرد، اما به اهداف مورد نظر دست نیافت.
در کنار چالشهای موجود، از سال ۲۰۱۷، تغییر رفتار شهروندان در زمینه تفکیک پسماندها و افزایش آگاهی نسبت به مسائل بهداشتی مرتبط با مدیریت پسماند، به بهبود کارایی تولید کمپوست کمک کرد. این تحولات موجب کاهش نیاز به نیروی کار و افزایش بهرهوری در فرآیند کمپوستسازی شد. با وجود پیشرفتها، نیاز به زیرساختهای بهتر، آموزش بیشتر و حمایت از طرحهای پایدار برای تحقق اهداف بلندمدت در مدیریت پسماند و ترویج کشاورزی ارگانیک همچنان احساس میشود.
دو مرکز تولید کمپوست، بالانگودا و ولایگاما، با همکاری دولت و سازمانهای غیردولتی تأسیس شدند و موفق به تولید کمپوست باکیفیت شدند. این مراکز به توسعه زیرساختهای محلی کمک کردند، اما همچنان با چالشهایی نظیر دریافت پسماندهای مخلوط و آلودگیهای ناشی از پسماندهای خطرناک مواجه بودند.
جهت آشنایی بیشتر، پیشنهاد میکنیم متن کامل مقاله سریلانکا را از اینجا بخوانید.
سابقۀ استفاده از فناوری کمپوستر در فیلیپین
کشور فیلیپین به شدت به کشاورزی وابسته است و بیشتر جمعیت آن در مناطق روستایی زندگی میکنند. حدود ۵۰ درصد از نیروی کار این کشور در بخش کشاورزی فعالیت دارد. تولید کودهای آلی در فیلیپین از سال ۱۹۷۴ آغاز شد. اما در سال ۱۹۷۸، فروش این کودها تنها کمتر از یک درصد بود و در سال ۱۹۹۲ به یک درصد افزایش یافت. از سال ۱۹۹۳، ۲۶ شرکت در فیلیپین مجوز تولید کودهای آلی را داشتند. با این حال، از سال ۱۹۹۶، استفاده از فناوری کمپوستر در این کشور باعث افزایش فروش کودهای آلی شده است. به دلیل کشت برنج، زمینهای کشاورزی در فیلیپین کیفیت خود را از دست دادهاند و خاک آنها تخریب شده است. کمبود عناصر غذایی مانند روی و گوگرد، ضرورت استفاده از کمپوست، برای تولید کودهای آلی باکیفیت در بخش کشاورزی را افزایش داده است.
فناوری کمپوستر به کشاورزان از طریق یک برنامه ملی آموزش داده شده است. این فناوری نه تنها کودهای آلی باکیفیت و قیمت مناسب تولید میکند، بلکه درآمد کشاورزان را نیز افزایش میدهد و باعث رشد بخش کشاورزی در کشور میشود. بهطور خاص، از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶، برای هر ۲ میلیون دلار سرمایهگذاری دولت در این فناوری، سود ۷.۲ میلیون دلاری حاصل شده است.
علاوه بر این، واحدهای تولید کمپوست که در مناطق روستایی قرار دارند، به ایجاد شغل در مناطقی که قبلاً با بیکاری مشکل داشتند، کمک کردهاند. همچنین پردازش پسماندهای کشاورزی به کاهش آلودگی محیط زیست در این مناطق کمک کرده است. به همین دلیل، فناوری کمپوستر در بخش کشاورزی فیلیپین نتایج مثبتی داشته است. تحقیقات نشان میدهد که استفاده زیاد از کودهای نیتروژن در گذشته باعث عدم تعادل مواد مغذی در خاک شده بود، اما استفاده از کمپوست تولیدشده از این فناوری توانسته است تعادل مواد مغذی را به حالت عادی برگرداند.
سابقۀ استفاده از فناوری کمپوستر در طرح پسماند صفر دانشگاه جرج واشنگتن
طرح پسماند صفر دانشگاه جرج واشنگتن در سال ۲۰۱۳ به سرپرستی کریس فرگوسن آغاز شد تا به هدف بلندمدت کاهش پسماندها برسد. در این طرح، از فناوری کمپوستر برای تبدیل پسماندهای غذایی آشپزخانۀ دانشگاه به کمپوست استفاده شد. تیم پروژه، این فناوری را در یک مهمانی با موضوع پسماند صفر معرفی کردند، جایی که همه غذاها و اقلام قابل تبدیل به کمپوست بودند. برای تشویق دانشجویان به همکاری، مشوقهایی مانند اقامت رایگان در خوابگاههای دانشگاه، برای مشارکت داوطلبانه در نظر گرفته شد. پنج ماه بعد، تیم پروژه توانست ماهانه چهار تن از پسماندها را به کمپوست تبدیل کند و از دفن آنها در محلهای زباله جلوگیری نماید. همچنین، این طرح با تبدیل پسماند به کمپوست پایدار، هزینههای مرتبط با مدیریت پسماند دانشگاه را کاهش داده است. اکنون این طرح در بخشهای دیگر دانشگاه نیز گسترش یافته و مدیریت و بازیافت پسماندهای خشک را نیز شامل میشود.
Tom Watt Smith
Drowning in Plastic سفری تکاندهنده به قلب بحران پلاستیک است که هر ساله میلیونها تن از آن وارد اقیانوسهای جهان میشود. این مستند با تصاویری گیرا و بررسیهای علمی دقیق نشان میدهد که چگونه زبالههای پلاستیکی، از جمله میکروپلاستیکها، زندگی دریایی و زیستکره ما را تهدید میکنند. از بستر دریاها تا موجودات کوچک و بزرگ، همه تحت تأثیر این ذرات پلاستیکی ریز و خطرناک هستند که حتی به زنجیره غذایی انسان هم راه یافتهاند. آیا میتوان راهحلی برای این معضل یافت؟...
سارا قبادی، فرهاد خسروانی
بیش از 60 درصد از پسماندهای تولیدی شهر تهران را پسماندهای فسادپذیر (تر) تشکیل میدهد. مدیریت این پسماندها از دیدگاه زیستمحیطی اهمیت قابل توجهی دارد.