چکیده
با شروع عصر مدرن تهاجم گستردهای توسط انسان به طبیعت شروع شد. ذخایر و منابعی که برخی تجدید ناپذیر هستند با سرعتی بیش از آنچه به طور طبیعی تولید میشوند، در حال مصرف و تمام شدن هستند. حاصل این تهاجم گسترده و سرطان مصرف، آلودگیهای گستردهای است که دامن آب و خاک و هوا را گرفته و رفتهرفته قابلیت کرۀ زمین را برای سکونت از بین میبرد.
بر اساس فحصی که در نصوص دینی صورت گرفت، انسان به عنوان خلیفۀ خداوند در زمین وظیفهای الهی برای حفظ و عمران زمین دارد. این عمران و آبادانی منحصر به ساخت و سازهایی برای سکونت و رفاه موقت تعداد محدودی از انسانها در دنیای فانی و گذرا نیست؛ بلکه حفظ طبیعت و ایجاد شرایط بهتر برای حیات تمامی انسانها و دیگر مخلوقات در ادوار مختلف را شامل میشود؛ یعنی رعایت عدالت در هستی و در بین نسلها.
راه حلِ برآمده از منابع دینی و یافتههای جدید علوم تجربی برای احیای طبیعت، عمران زمین، مواجهه با بحرانهای زیست محیطی، خشکسالی و تغییرات اقلیمی، کاشت درخت و احیای باغات و جنگلها است. درخت، کلید حفظ و احیای چرخههای زیستی در طبیعت و رمز اصلاح وضع تهدید کنندهای است که تمدن بشری و زیست دیگر موجودات را به خطر انداخته است.
اما دو مشکل جدی برای کاشت درختان که با آن مواجه هستیم عبارتند از اولا: کمبود آب، ثانیا: کمبود منابع مالی، امکاناتی و انسانی دولتها.
مشکل نخست را تحقیقات علمی جدید رفع نموده و به صورت نظری و عملی اثبات کرده است که بر خلاف تفکر موجود، درخت تنها یک مصرف کننده در طبیعت نیست؛ بلکه جذب و نگهداری آب، تولید هوای سالم، احیای خاک و تولید غذای سالم از جمله فواید زاید الوصف درخت است و این چرخۀ حیات است که برای ادامۀ زندگی در زمین وابسته به درخت میباشد. نتایج آزمایشات میدانی بر این استوار است که کاشت حساب شدۀ درخت میتواند رطوبت را به دل سرزمینهای خشک پمپاژ کرده و سفرههای آبهای زیرزمینی را مجددا شارژ کند.
در واقع درخت بیش از آن که به خاک، هوا و آب نیازمند باشد تنها به همت انسان در جهت کاشت و داشت آن نیازمند است. لذا راه زمینه سازی برای ایجاد یک تمدن پایدار با قدرت رفع نیازهای گوناگون بشر، چیزی نیست جز رسیدن به راهی در جهت انگیزش انسان برای کاشت درخت و رفع مشکل دوم.
انگیزۀ کاشت درخت میبایست در دل تک تک افراد جامعه جوانه زده تا با حرکتی عمومی و جریانی اجتماعی، زمین آباد گردد؛ امر مهمی که از توان حکومتها در جهان خارج است.
برانگیختن بشر امروزی برای کاشت درختی که ثمر عینی و سریع آن را نمیبیند، بسیار مشکل بوده و دولتها نیز با تصدیگری، توفیق چندانی در کاشت درختان غیر مثمر نداشتهاند. توصیه به کاشت و داشت درخت مثمر یا همان «شجره طیبه» به دلیل دیدن ثمرات رنگارنگ زحماتاش برای مردم انگیزهبخش خواهد بود و کلید حل مشکل دوم است. توصیهای راهبردی که از متون دینی برآمده و منطبق با فطرت انسانهاست.
به عبارت دیگر: شـوقثـمر (اشتیاق رسیدن به محصول و میوه)، همان انگیزهای است که میتوان با گفتمانسازی در مورد آن، تبدیل به همت و ارادهای جمعی برای کاشت درختان توسط مردم گردد.
ایجاد باغ و کاشت درختان مثمر به صورت مردمی، نظامهای حاکمیتی را از کاشت درختان غیربومی و مهاجم بینیاز کرده و از هزینههای هنگفت و جبران ناپذیری که به دولتها و طبیعت تحمیل میشود، جلوگیری خواهد کرد. زنده کردن شـوقثـمر در قلوب مردم مقدمۀ احیای طبیعت است و انگیزۀ انسان را به جریان انداخته تا آگاهانه به سمت عملی نمودن این بخش عبادی از دین، حرکت کند و نتیجۀ این اشتیاق، ایجاد باغ و انبوه درختان مثمر است که با عدم تصدیگری ساختارهای حکومتی به عنوان یکی از پایههای مهم و اساسی در تحقق تمدن نوین اسلامی قلمداد میشود.
برای تحقق این مهم، قدم اول کاشت درختان مثمر توسط مردم در مناطق غیر شهری و قدم بعدیِ ایدهآل، ساخت شهرهای جدید بر مبنای وجود شجرۀ طیبه و رسیدن به «بلد طیّب» با حداقل تولید آلودگیهای زیست محیطی است. درختانی که تأمین کنندۀ امنیت غذایی مردم هستند و این شاید تنها راه برای نجات چرخۀ حیات در زمین باشد.
ادامهی این مقاله را از فایل زیر مطالعه فرمائید.